موضوعی که همیشه دوست داشتم به دوستانی که سمت راست مغزشون هم زیاد فعاله بگم، اینه که هر کاری می‌کنید، به نظرم همیشه کمی مراقب باشید که یه وقت نره سمت فاز آرمانی و مکتبی.
تلاش نکنید از هر کاری، زوری فلسفه ببافید و بهش گره بزنید؛ چه برای خودتون یا دیگران. دقیقاً همون لحظه‌ای که کارهاتون ذره‌ای حس فرقه‌ای بودن بگیره، نقطه شروع افراطی شدن، ادایی شدن، دور شدن از واقعیت‌ها، کاهش سرعت گسترش ایده‌هاتون و افراز خودتون از بقیه‌ست. فرقی هم نداره چه حوزه‌ای، از «مرام و منش هکرها و فلسفه هکتیویسم» گرفته، تا «بیت کوین، راه سعادت بشریت».
گره خوردن به اسامی و نمادها، باعث انقباض و رسوب میشه.

این بیماری واگیردار رو متأسفانه کمی جامعه نرم‌افزار آزاد گرفته. (مخصوصاً در ایران که فاز رضاخانی و گشت ارشادی هم می‌گیره گاهی!)

دقیقاً همون‌جاهایی که مثلاً توسعه‌دهنده‌ای که سیستم‌عامل کاربریش ویندوزه رو که چه عرض کنم، کسی که حتی از اوبونتو استفاده کنه رو مسخره و کلاً طرد می‌کنن. یا مثلاً اصرار دارن که از پیرتیوب استفاده کنیم به جای یوتیوب (اما متوجه نیستن که همین ساز و کار درآمد یوتیوب باعث شده که انگیزه‌ای باشه برای تولید و انتشار محتواهای ارزشمند).

یا بسیاری از بیت‌کوینرها، نشستن تا مردم خودشون سر عقل بیان و بیت‌کوین رو به عنوان یه ارز جهانی قبول کنن. بیت‌کوین رو اول و آخر می‌دونن و بقیه رو پیش‌فرض و چشم‌بسته شت‌کوین، و مشکلات فعلی بیت‌کوین رو نمی‌بینن که مثلاً هنوز استفاده، نگهداری و تراکنش باهاش چقدر دردسر داره و پیچیده‌ست.